English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5755 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
high stick U بالا بردن غیرمجاز چوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
throw forward U بردن غیرمجاز توپ به جلو
promotes U بالا بردن
promoted U بالا بردن
promote U بالا بردن
elevating U بالا بردن
elevates U بالا بردن
elevate U بالا بردن
up U بالا بردن
rallies U بالا بردن قی مت
upgrade U بالا بردن
promoting U بالا بردن
upped U بالا بردن
lift U بالا بردن
jacks U بالا بردن
jack U بالا بردن
lifted U بالا بردن
lifting U بالا بردن
lifts U بالا بردن
uprear U بالا بردن
upraise U بالا بردن
raises U بالا بردن
upping U بالا بردن
raise U بالا بردن
upgraded U بالا بردن
rallied U بالا بردن قی مت
uplift U بالا بردن
ante U : بالا بردن
tweak U بالا بردن
uplifts U بالا بردن
rally U بالا بردن قی مت
tweaks U بالا بردن
tweaked U بالا بردن
raise of loom U بالا بردن
tweaking U بالا بردن
jack up U بالا بردن
hoist U بالا بردن
upgrades U بالا بردن
hoisted U بالا بردن
upgrading U بالا بردن
hoists U بالا بردن
set sail U بالا بردن بادبان
raise U بالا بردن دستمزد
casual uplift U بالا بردن موقتی
elevations U بالا بردن لوله
flag hoist U بالا بردن پرچم
to further sales U فروش را بالا بردن
elevation U بالا بردن لوله
raises U بالا بردن دستمزد
hoist U عمل بالا بردن
hoist U افراشتن بالا بردن
hoisted U عمل بالا بردن
hoisted U افراشتن بالا بردن
hoists U عمل بالا بردن
hoists U افراشتن بالا بردن
top-ups U بالا بردن بوم جرثقیل
elate U بالا بردن محفوظ کردن
top up U بالا بردن بوم جرثقیل
jigging U بالا و پایین بردن طعمه در اب
ramp U بالا بردن یاپایین اوردن
ramps U بالا بردن یاپایین اوردن
elevation of security U بالا بردن حاشیه امنیت
screw up U زیاد بالا بردن اجاره
bilge U بالا بردن فشار داخل خن
top-up U بالا بردن بوم جرثقیل
build-up U بالا بردن توان رزمی نیروها
build up U بالا بردن توان رزمی نیروها
build-ups U بالا بردن توان رزمی نیروها
skies U زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
sky U زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
equity financing U بالا بردن یا ایجاد سرمایه بافروش سهام
inflates U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflate U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
extensive cultivation U بالا بردن مقدارمحصول کشاورزی از طریق استفاده از زمین
halliard U طناب ویژه بالا و پایین بردن بادبان یاپرچم
inflating U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
to sit up and beg U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
stakhnovism U افزایش تولیداز طریق بالا بردن کمیت تولیدهر کارگر
to beg [of a dog holding up front paws] U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
dapping U نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
mirror writing shadow reading U کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
lifted U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifts U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifting U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
put option U خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
place utility U استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
mark up U نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
customises U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizing U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customising U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customized U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customised U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizes U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customize U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
peripheral slots U شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
antilift device U ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
unallowable U غیرمجاز
wildcats U غیرمجاز
illicit U غیرمجاز
unauthorized U غیرمجاز
unlicensed U غیرمجاز
wildcat U غیرمجاز
gavel U بهره غیرمجاز
gavels U بهره غیرمجاز
interfere U سد کردن غیرمجاز
interfered U سد کردن غیرمجاز
double hit U دو ضربه غیرمجاز پی در پی
obstruction U سد کردن غیرمجاز
obstructions U سد کردن غیرمجاز
interference U ممانعت غیرمجاز
illegal U حرام غیرمجاز
interferes U سد کردن غیرمجاز
contraband U کالای غیرمجاز
blocked U سدکردن غیرمجاز حریف
hold U گرفتن غیرمجاز توپ
carry U حمل غیرمجاز توپ
carried U حمل غیرمجاز توپ
carrying U حمل غیرمجاز توپ
holds U گرفتن غیرمجاز توپ
carries U حمل غیرمجاز توپ
blocks U سدکردن غیرمجاز حریف
block U سدکردن غیرمجاز حریف
crackback U نوعی سد کردن غیرمجاز
elbowing U ضربه غیرمجاز با ارنج
interference U سد کردن غیرمجاز راه حریف
finger hold U خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
exclusion area U منطقه غیرمجاز از نظر دسترسی
water bailiffs U مامور جلوگیری از صید غیرمجاز
hooking U سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
washed U حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
wash U حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
face hold U گرفتن غیرمجاز دهان و چشم و بینی
washes U حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
ooch U حرکت غیرمجاز قایق بدون باد
false start U حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
false starts U حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
vital point U حرکت غیرمجاز ضربه به نقاط حساس بدن
encroaching U قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع
fast pill U ماده محرک غیرمجاز برای افزایش سرعت اسب
leg before wicket U حرکت غیرمجاز توپزن در سدکردن راه توپ با پا یا بدن
jab checking U فروبردن غیرمجاز مستقیم چوب لاکراس به بدن حریف
imbibing U تحلیل بردن فرو بردن
imbibe U تحلیل بردن فرو بردن
imbibes U تحلیل بردن فرو بردن
imbibed U تحلیل بردن فرو بردن
to push out U پیش بردن جلو بردن
jerked U پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
burns U کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
jerk U پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerks U پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
burn U کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
jerking U پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
masochism U لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
holds U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
hold U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
holding U گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
jacklight U ماهیگیری غیرمجاز در شب بکمک نورافکن نورافکن برای شکار غیر مجاز در شب
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
foul U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouler U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
high burst ranging U تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
upping U بالا
upping U رو به بالا
upped U رو به بالا
balcony U لژ بالا
balconies U لژ بالا
over- U بالا
aweigh U بالا
up there U ان بالا
up stairs U بالا
at a great age U در سن بالا یی
uppermost U از بالا
in old age [in great age] U در سن بالا
top U بالا
overhead U بالا
upper limit U حد بالا
galleries U لژ بالا
overhead U سر بالا
upped U بالا
up U رو به بالا
lever bridge U پل بالا رو
high U بالا
on high U در بالا
atop U بالا
outreach U بالا
highest U بالا
highs U بالا
superincumbent U از بالا
upper U بالا
overtone U بالا تن
Recent search history Forum search
1popsicle
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
1The outright abolition of the death penalty.
3she brought disgrace on the family.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1دست بردن در چیزی - dast bordan dar chizi
1Soar
1preppy
1I carried her up the five steps to the front door
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com